روباه و زاغ آبادانی
زاغکی بر درخت نخل , فلافل می خورد ..... روبهی آمد و گفت : ولک چه بالی , چه دمی , عجب عینک ری بنی .....دمت گرم کا , مشکی رنگ عشقه , یه دهن برامون بخون.....
زاغ فلافل را زد زیر بغل و گفت :
مو خودم کلاس دومم دهن سرویس
نظرات شما عزیزان: